رفتارهای انسان، به استثنای بازتابهای نخاعی، معمولا «انگیزشی» به شمار می آیند، زیرا رفتارها نه فقط براساس محرک، محل تحریک و تغییرات ژنتیکی بلکه بر مبنای میزان فرکانس و شدت تحریک - که به موقعیت درونی ارگانیزم بستگی دارد - آشکار می شوند و به این ترتیب عوامل درون زاد نقش اساسی در پدیدایی رفتار ایفا می کنند؛ هر قدر عوامل درون زاد ارگانیزم قابلیت کاهش داشته باشند، از نقش متغیرهای فرضی رابط «انگیزشی» و «هیجانی» کاسته می شود.
هدف پژوهشهای انگیزشی بیشتر روشنگری مکانیزمهای فیزیولوژی و روان شناختی انگیزه های مهم مانند گرسنگی، تشنگی و تولید مثل است. بنابراین بحث روان شناسی فیزیولوژیک در زمینه انگیزش به تحلیل ارتباط بین شرایط پدیدایی قابل توصیف روانشناختی و فرایندهای فیزیولوژیکی درون ارگانیزمی مربوط می شود.
برجسته ترین مکانیزمهای زیستی - عصبی انگیزش، مانند عصبی - هورمونی، عصبی - فیزیولوژی و عصبی - تشریحی با شرایط پدیدایی روانشناختی ارتباط تنگاتنگی دارند و به همین علت شناخت مکانیزمهای زیستی - عصبی به تنهایی نمی تواند به پیش بینی رفتار منجر شود.